تحت تعقیب بتمن

روایت‌نامه جست و خیز پیوسته، پیرامون تیمارستان آرکهام.

تحت تعقیب بتمن

روایت‌نامه جست و خیز پیوسته، پیرامون تیمارستان آرکهام.

به نمایندگی جوکر شعبه فرعی خوش اومدین!

کتاب قرمز 2

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ

با خودم گفتم بیام سراغ شعری که یک‌ ماه پیش قول دادم کم‌کم کامل اینجا نقل قولش کنم، ذره‌ای طولانیه برای همین می‌خوام آروم آروم تمومش کنم، اینجوری بیشتر می‌چسبه؛ چون بنظر من شعر مثل وِرد‌های هاگوارتز نیست، نمی‌تونی سریع بگی آواداکداورا و رد بشی، باید باهاش راه بری، وگرنه فایده‌ش چیه؟

《دلم می‌خواست؛ بند از پای جانم باز می‌کردند

که من، تا روی بام ابرها، پرواز می‌کردم،

از آنجا، با کمند کهکشان، تا آسمان عرش می‌رفتم

در آن درگاه، درد خویش را فریاد می‌کردم!

که کاخ صد ستون کبریا لرزد!

 

مگر یک شب، ازین شب‌های بی‌فرجام،

ز یک فریاد بی‌هنگام

_به روی پرنیان آسمان‌ها_ خواب در چشم خدا لرزد!》

 

بازهم ممنون از آقای فریدون مشیری!

ادامه خواهد داشت...

 

  • ۰۴/۰۳/۱۱
  • میرا ولن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
تحت تعقیب بتمن

*سوار بر پیکان جوانان مدل آبی پیژامه‌ای، قان قان میرم جلو تا اسیر دست خفاش سمج نشم. (بتمن)

*اطلاعات تکمیلی: نمایندگی کارخونه جوکر شعبه فرعی. (اصلی مال خودشه.)

*اگر اهل رقصیدن با نوشابه و نی و همراهی استاد حسن شماعی‌زاده در پس زمینه هستید، بفرمایید!

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب